زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

کتاب، فیلم، روزمرگی
زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

کتاب، فیلم، روزمرگی

خودکشی بی‌خودوبی‌جهت برای هفته اصفهان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

همین الان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اندوه بالابان

در داستان «اندوه بالابان» که برای نه تا دوازده‌ساله‌ها نوشته و منتشر شده است، نویسنده دست خواننده را می‌گیرد و به لنجی شبوت نام سوار می‌کند تا در دل آب‌های خلیج‌فارس داستانش را روایت کند. «اندوه بالابان» سی‌ودو صفحه دارد. و به‌کوشش انتشارات «فنی ایران (کتاب‌های نردبان)» به بازار آمده است. داستانی ساده و شیوا به روانی و آرامش آب‌های خلیج‌فارس است؛ خلیج‌فارسی که همواره روی دیگرش قصه‌هایی طوفانی داشته.

مندو خرسه، خرس نیست! بلکه پسرکی گوشه‌گیر و کنجکاو و دلسوز با چهره‌ای سبزه و سوخته و موهایی فرفری است. پدر کارگر مندو خرسه به‌خاطر پیشامدی در یک کارخانه بینایی خود را از دست می‌دهد. و مندو خرسه مجبور می‌شود پادویی یک ناخدای لنج را کند.

مندو خرسه مثل خیلی از جنوبی‌ها نی‌انبان‌نواز است! یک روز که نی‌انبان را در دست و به دهان دارد و آوایش به گوش تمام آب‌های دنیا می‌رسد، انگار صدای دیگری به نوای او پاسخ می‌دهد. مندو خرسه کنجکاو می‌شود که این صدا از کجا می‌آید! جعبه‌هایی در لنج وجود دارد که مندو خرسه انتظار ندارد، ولی صدا از آنجا می‌آید. صدایی غمگین و ناشناس از جعبه‌های چوبی بلند می‌شود.

از پرس‌وجوهای مندو خرسه معلوم می‌شود که در جعبه‌های چوبی پرنده‌هایی زیبا به نام بالابان به اسارات گرفته‌اند. پرنده‌ها قاچاق هستند و قرار است برای سرگرمی بی‌معنا و بی‌رحمانه‌ شیخ‌های حاشیه این دریا به شارجه برده شوند. این اولین مواجهه مندو خرسه با پرندگان بالابان است و اصلاً سر در نمی‌آورد که چرا قرار است چشم‌بسته و یواشکی به آن سوی آب‌ها راهی شوند. پس برایش توضیح می‌دهد که شیخ‌ها با بالابان چه می‌کنند:

«حیوون فلک‌زده هشت روز هیچی نمی‌بینه... هیچی نمی‌شنُفه! بعدِ هشت روز همو آقای شیخ می‌آد چشم بالابانِ وا می‌کنه! پرنده‌ی شکاری عین مرغ خونگی ترسو و گوشه‌گیر می‌شه! بس که چیزی ندیده‌ها! ئو وقت یه کفتر شَلی... قمری بال‌چیده‌ای، چیزی می‌اندازن جلوش... ئی جوری دست‌آموزش می‌کنن... تو هوا قرقاول و کفتر می‌زنه... سی همو ابلیس! همو شیخو!»

«اندوه بالابان» داستانی شیرین از روایت تلخ قاچاق پرنده در حاشیه خلیج‌فارس است؛ اقدامی که بدون تردید شرحش برای کودکان آسان نیست. اما مهدی رجبی با نویسندگی خود و بهزاد شفق نیز با تصویرگری قشنگش موضوع قاچاق و سرنوشت غمگین این پرندگان را برای بچه‌ها و البته بزرگ‌ترها روایت می‌کنند. از زیباترین قسمت‌های کتاب جایی بود که جایگاه پدر و پرنده در نظر مندو خرسه یکی می‌شود؛ جایی که چشم‌های بستۀ بالابان، پسرک داستان را به یاد کوری پدرش می‌زند. تصویری است دلنشین و انسان‌دوستانه که با تکاپوی مندو خرسه برای تجات‌دادن پرندگان به اوج خود می‌رسد. 

نامهربانی نصف جهان و نسترن‌های ظل‌السلطان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ما هیچ، ما نگاه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.