زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

کتاب، فیلم، روزمرگی
زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

زندگی، جنگ و چیزهای دیگر

کتاب، فیلم، روزمرگی

ویولن دیوانه

«ویولن دیوانه» روایت یک دیوانگی (بخوانید عشق) است. دانشجویی سوئدی بدون ویولنش نمی‌تواند زنده بماند. شاید اول‌های داستان خیلی باورمان نشود. ولی کم‌کم که زمان بگذرد می‌فهمیم زندگی برای گونار هده بدون ویولن کابوس، سردرگمی و جهنمی پرآَشوب بیش نیست. و سلما لاگرلوف که بابت نوشتن این کتاب به دریافت نوبل ادبیات موفق شده است، چه توانمند و باورپذیر این جنون را برای خواننده روایت می‌کند.

 ویولن همه زندگی هده است و گویی معنای زیستن را در آن یافته. اما یکی از آشنایان این پسر ثروتمند ویولنش را از او می‌گیرد. آشنای هده مردی به اسم آلین است. هرچند به‌تدریج آلین از چشم خواننده می‌افتد، اما در آغاز به نظر می‌رسد که خیرخواه هده است. آلین می‌داند که خانواده هده کمی گرفتاری مالی دارد و احتمال می‌دهد که با گذر زمان این گرفتاری بیشتر شود. بنابراین، ویولنش را از او می‌گیرد.

به نظر آلین، هده زیادی به ویولنش چسبیده است و نه درس می‌خواند و نه دنبال کسب‌وکار و پول‌درآوردن است. یعنی چنان به ویولنش وابسته است که آلین راهی ندارد، جز آنکه آن را از دست هده بگیرد و با خود ببرد. آلین ویولن را می‌برد، اما هده نه درس‌خوان می‌شود و نه شغلی درست و حسابی برای خودش دست و پا می‌کند.

هده بدون ویولنش دیوانه می‌شود. سر به عالمی دیگر می‌گذرد که بیش از چهار سال در آن گم‌وگور است. خودش را از یاد می‌برد. یا شاید بشود گفت به افسردگی شدیدی که همراه با توهم‌بینی و توهم‌گفتن است، مبتلا می‌شود. شاید معادل بیماری او افسردگی سایکوتیک باشد. به‌هرحال، در این دیوانگی یک لحظه هم ویولن را از یاد نمی‌برد.

 شاید یکی از قشنگ‌ترین و غمگینانه‌ترین پاره‌های داستان همان لحظاتی باشد که هده تمام جانوران را «بز» می‌داند؛ بزهایی که حالا در زندگی جدیدی‌شان همه‌چیز هستند، حتی گربه، اما دیگر بز نیستند. چقدر لاگرلوف هنرمندانه این بیماری روانی و پرجنون هده را روایت می‌کند. چقدر قشنگ به تصویر می‌کشد بزهایی را که هم باید بز باشند و هم نباید بز باشند!

سلما لاگرلوف عزیزم، که همیشه با خاطره خوش «ماجراهای نیلز» به یادت خواهم بود و دوستت خواهم داشت، بابت این داستان نیز از تو ممنونم. چه جنون‌آمیز و پرشیطنت نوشته‌ای، جنون و شیطنتی که بی‌تردید برآمده از زیرکی و خردمندی توست. «ویولن دیوانه» را با ترجمه سروش حبیبی در طاقچه خواندم. کتاب را نشر چشمه در سال ۱۳۹۷ و ۱۴۱ صفحه منتشر کرده است.